درباره وبلاگ

سلام به دوستان عزیزم .به وبلاگ من خوش آمدید.من (فاطمه)خواهر بزرگ دوقلوها هستم .این وبلاگ را با مامانم ساختیم برای اینکه خاطرات من و خواهرام (این دو هدیه آسمانی ) را در آن ثبت کنیم که وقتی که بزرگ شدند بخونند و بدونند که همیشه دوستشون داشتیم ، داریم و خواهیم داشت. مسافرهای بهشتی ، بهترین و زیباترین ها را براتون آرزو می کنم .
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 281
بازدید کل : 73182
تعداد مطالب : 83
تعداد نظرات : 38
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


Red Bobblehead Bunny کد پیغام خوش آمدگویی

ما سه خواهر
.
پنج شنبه 21 فروردين 1393برچسب:, :: 19:10 ::  نويسنده : فاطمه        

سلام. خوشبختانه سال تحویل امسال همه دور هم بودیم. بعد از سال تحویل خونه مامان جونم رفتیم . از فردا عید دیدنیها شروع شد. روز دهم عید هم با خانواده پدرم به تهران رفتیم . همگی با هم به باغ پرندگان رفتیم و ناهار رو در پارک جنگلی لویزان که روبروی باغ پرندگان بود خوردیم (دسته عمم درد نکنه چون مهمون عمم بودیم). برای شام هم به خونه عمه کوچیکم رفتیم .

 

 

آبجی هام ده روز دیگه یک سال و نیمه میشن.

فرنیا و فرینا با کمک ما می تونن از پله ها بالا و پایین برن .فرنیا کلمه های بیشتری میگه (بابا ،مامان ،آججی ،نی نی ،آببه ،به به ، لالا ،جیش ،به خصوص هاپو .هر حیوونی رو که میبینه میگه هاپو . هر موقع بخواد حواس ما رو پرت کنه و دعواش نکنیم یا کار اشتباهش رو انجام بده الکی میگه هاپو).ولی فرینا بیشتر از فرنیا منظور ما رو می فهمه و جمله ها رو درک می کنه. موقع غذا خوردن با اینکه دو تا ظرف غذا براشون می یاریم هی از تو بشقاب هم بر می دارن و تو بشقاب خودشون می ریزن. فرنیا همش از ما آب می خواد تا با اون بازی کنه و بعد بریزه رو فرش.فرینا بیشتر به خط خطی کردن علاقه داره . صبح چشاش رو که باز می کنه مداد و کاغذش رو برمی داره .



شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 18:7 ::  نويسنده : فاطمه        

سلام دوستان عزیزسال نو را به شما تبریک میگویم.انشاالله سال خوبی داشته باشید.شاید بدانید امسال سال اسب است.من اسب را خیلی دوست  دارم و خوشحالم که امسال سال اسب است.

 

 



جمعه 16 اسفند 1392برچسب:, :: 8:42 ::  نويسنده : فاطمه        

بعد از مدتها امروز که جمعه است وقت کردم این مطلب رو بنویسم. راستش هم من هم مامانم حسابی سرمون شلوغه. من سرگرم تکالیف مدرسم، مامانم هم به کار خونه، مدرسه و بچه ها. آبجی هام الحمدلله حالشون خوبه(البته بعد از چند روزی که تب داشتند). اونا یک سالو چهار ماهشون تموم شده ودر ماه 17 هستند.فرینا الان شیش تا دندون داره،چهار تا بالا دو تا پایین. همش خ خ میکنه. خ یعنی خطر داره.خ یعنی اخه(خوب نیست). هرچیزی هم که می خواد اِ اِ می کنه. فرنیا سه تا دندون داره،دوتا پایین ، یه دونه بالا.فرنیا به خوراکی ها،بَه و به آب ،آببه وبه بچه ها ،نی(یعنی نی نی)و به همه حیوونا ،هاپ پو میگه. هر موقع چیزی می خواد می یاد یقه مارو میگیره و مارو به هر طرف که بخواد میبره .البته هر موقع یقه مارو میگیره ما بهش میگیم دستمون رو بچسبه و ببره.یادم رفت بگم که همه درسام تو کارنامه خیلی خوب شد و لوح تقدیر هم گرفتم. جمعه هفته پیش هم با خانواده پدرم(عمه ها و عمو و باباجون ،مامان جونم) برای کاشتن درخت تو زمین کشاورزیمون ؛ رفته بودیم .

خیلی خوش گذشت. البته اون روز اول باد و گرد و خاک شدید شد ،که همه مجبور شدیم داخله ماشین یا اتاق بدویم و بعد از اون هم بارون بارید .شکلک های محدثه

راستی امروز تولد هم کلاسیم دعوتم.       



جمعه 4 بهمن 1392برچسب:, :: 12:3 ::  نويسنده : فاطمه        

سلام من میخوام یکم درباره مدرسم بگم   چهارشنبه خانوممون کارنامه هامون رو  نوشت . امیدوارم کارنامم خوب شده باشه.درسام که خوبه.من از همه بیشتر درس فارسی کار فارسی و جمله ساز ی رو دوست دارم. این جمعه پنجشنبه درسامون زیاد نبود برای همین تونستم یکم وبلاگ رو کامل کنم. بچه ها درساتون رو خوب بخونید.

  



جمعه 4 بهمن 1392برچسب:, :: 8:13 ::  نويسنده : فاطمه        

بالاخره فرنیا هم در یک سال و دو ماهگی اولین دندون خودش رو در آورد(نیش پایین سمت چپ). بیست روز بعد دومین دندونش هم نیش زد.فرینا الان 5 تا دندون داره.فرنیا الان آب یا خوراکی دیگه که می خواد میگه به به، فرینا هم ماما میگه.

 



چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:, :: 18:53 ::  نويسنده : فاطمه        

سلام به دوستانم من می خوام کمی درباره ی مدرسم وکمی درباره آبجی هام بگم.

دندون دوم فرینا ( دندون نیش پایین سمت راست)در دوازده ماه و بیست روزگی دراومد. امروز که بچه ها سیزده ماه و نه روزشونه مامانم متوجه شد دندونه سوم فرینا (دندونه نیش بالا سمت چپ) هم دراومده. دلم برای فرنیا می سوزه چون اون هنوز دندون نداره.

فرنیا و فرینا هنوز عید نشده هر روز کابینت های آشپز خونه رو می ریزن بیرون و برای مامانم خونه تکونی می کنن. بعضی موقع ها هم خودشون میرن و توی کابینت می شینن. فرنیا از مبل ها بالا میره و از اونجا هم روی اوپن آشپزخونه میره . مامانم چون دید این کارش خطرناکه مجبور شد بالش های مبل رو جمع کنه تا دیگه نتونه بالا بره.گاهی هم میره روی میزه شیشهای تلویزیون میشینه و دست به تلویزیون میزنه.دکمه های تلویزیون رو فشار میده ، مامانم هم تمام دکمه های تلویزیون رو چسب مشکی زده تا دیده نشه.

راستی مامان جون و باباجونم دو روز پیش یعنی دوشنبه به سفر کربلا رفتند. شب قبلش هم همه ما اونجا بودیمو کلی با دختر عمو هام بازی کردیم.

هفته پیش برف اومد. من به حیاطمون رفتم و یک آدم برفی ساختم . چون برف کم بود من یک آدم برفی کوچولو ساختم . اینم آدم برفی من کلاهش رو با فلفل باغچمون ساختم .

این هم چند تا عکس دیگه از آبجی هام.

  

 



چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, :: 11:23 ::  نويسنده : فاطمه        

 

 

تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست ؟                    در جوابم اینچنین گفت و گریست
لیلی و مجنون فقط افسانه اند                          عشق در دست حسین بن علیست

                   فرا رسیدن ماه محرم تسلیت باد

 

 



یک شنبه 12 آبان 1392برچسب:, :: 18:59 ::  نويسنده : فاطمه        

 

امسال اولین تولد آبجی هامه ، تولد یک سالگی اونا  و البته تولد هشت سالگی من 

تولد من 4 آبانه و تولد آبجی هام 11 آبانه .  چون تولد ما فرقش فقط یک هفته بود، ما بین این دو تاریخ تولد گرفتیم. توی تولدمون فقط خودمون بودیم.حیف که کسی رو دعوت نکردیم.کلی بپربپر کردیم. بادکنک بازی کردیم     با آبجی هام عکس گرفتم و فشفشه روشن کردم شمع  فوت کردیم،کیک بریدم و خوردم.کلی هم کادو گرفتم . وای که کادوهام چقدر قشنگ بود . این هم چند تا  عکس از عکسای تولدمون

 

 

 

 

 

                        

 

 



چهار شنبه 1 آبان 1392برچسب:, :: 22:14 ::  نويسنده : فاطمه        

سلام دوستای عزیزم. من چند روز پیش به تولد دوتا از دوستام دعوت شدم و رفتم. یکیش تولد دوستم نازنین دختر خانوممون و دومی تولد دوستم یگانه که مامانش نماینده کلاسمونه. 

حالا یه کمی در مورد مدرسه ام میگم . ما امروز یک جشن داشتیم (جشن عید غدیر خم)بهمون خیلی خوش گذشت تازه پذیرایی هم شدیم . یه چیزه جالب ،من زنگ ورزش ها با دوستام  خاله بازی هم می کنم . همه املاهام هم تا حالا بدون غلط بوده .من  درس جمله سازی رو بیشتر از درس های دیگم دوست دارم . ما امسال درس هامون خیلی زیاده  همش باید درسامونو تند تند بنویسیم و بخونم.



چهار شنبه 1 آبان 1392برچسب:, :: 21:37 ::  نويسنده : فاطمه        

 

     عید غدیر خم  بر همگان مبارک باد