درباره وبلاگ

سلام به دوستان عزیزم .به وبلاگ من خوش آمدید.من (فاطمه)خواهر بزرگ دوقلوها هستم .این وبلاگ را با مامانم ساختیم برای اینکه خاطرات من و خواهرام (این دو هدیه آسمانی ) را در آن ثبت کنیم که وقتی که بزرگ شدند بخونند و بدونند که همیشه دوستشون داشتیم ، داریم و خواهیم داشت. مسافرهای بهشتی ، بهترین و زیباترین ها را براتون آرزو می کنم .
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 278
بازدید کل : 73179
تعداد مطالب : 83
تعداد نظرات : 38
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


Red Bobblehead Bunny کد پیغام خوش آمدگویی

ما سه خواهر
.
پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:, :: 11:51 ::  نويسنده : فاطمه        

ماه رمضون تموم شد و عید فطر رسید ما عید فطر مهمون داشتیم. عموها و عمه ها و مامان جون و باباجونم. من و دختر عمو هام و پسر عمه ام حسابی با هم بازی کردیم . 

راستی کلاس نقاشیم هم تموم شده . حالا من کلی نقاشی جدید بلدم که بکشم. 

فرینا روز عید فطر برای اولین بار تونست بدون تکیه دادن به جایی  برای چند لحظه بایسته. دوتاایشون الان می تونن از مبلو پشتی بچسبند و حرکت کنند. اونا وقتی ماشین لباس شویی  روشن میشه جلوی اون می ایستن و نگاه می کنن.

فرینا یک کم از جارو برقی می ترسه و تا جارو برقی را روشن می کنیم از اون دور میشه و نق می زنه.

آبجی هام سه شنبه ای که گذشت (در سن نه ماه و نیمشون) برای اولین بار آتلیه رفتن را تجربه کردن. هر کاری کردیم که برای عکس انداختن بخندن ، نخندیدن. 

 



چهار شنبه 15 مرداد 1392برچسب:, :: 19:15 ::  نويسنده : فاطمه        

 



شنبه 12 مرداد 1392برچسب:, :: 23:24 ::  نويسنده : فاطمه        



پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:, :: 18:33 ::  نويسنده : فاطمه        

 آبجی هام بالاخره تونستند بدون کمک بشینند. مامانم خیلی منتظره چنین روزی بود . مامانم وقتی اونها رو میبینه که خودشون می شینند کلی ذوق می کنه .آخه خیلی منتظره نشستنشون بود. اونا پنج روزه که می تونند بشینند. کارهای دو تاشون الان شبیه همه. هر دوتاشون به راحتی چاردستوپا میرند, از وسایل می چسبند و بلند میشند و خودشون دوباره می شینند. فرنیا بابباباببا و ماممامامما میگه و فرینا دَدَدَ . اونا اولین شب قدرشون رو هم تجربه کرند. آخرین شب قدر ,همه با هم به تراس خونمون رفتیم و مامان و بابام مشغول قرآن خوندن شدند. فرینا از پای بابام بالا میرفت و می خواست قرآنش رو بگیره .آبجی هام فردا وارده ماه دهم زندگی شون می شند.



سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:, :: 14:12 ::  نويسنده : فاطمه        

سالروز ضربت خوردن و شهادت حضرت علی(ع) بر عموم مسلمین تسلیت باد



شنبه 5 مرداد 1392برچسب:, :: 14:58 ::  نويسنده : فاطمه        

 فرنیا و فرینا جان امروز هشت ماه و بیست و سه روزه که به دنیا اومدید (ماه نهم زندگیتونه) آبجی های گلم دوستتون دارم .اینم چند تا عکس از ماه نهم شما .ایشاا.. یک روز که نودو نه سال و نه ماهتون بود این عکس ها را نگاه کنید و بگید یادش به خیر .

 

   

 



جمعه 4 مرداد 1392برچسب:, :: 14:39 ::  نويسنده : فاطمه        



جمعه 4 مرداد 1392برچسب:, :: 14:27 ::  نويسنده : فاطمه        



پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:, :: 11:32 ::  نويسنده : فاطمه        

دیروز ما افطاری خاله و زنداییم را دعوت کرده بودیم وقتی که مهمان ها هنوز نیامده بودند من فرنیا را تاب می دادم . من چون صبح ،زود بیدار شده بودم تابه کلاس نقاشی بروم  خودم  هم درحالی که فرنیا را تاب می دادم خوابم برد        

این هم یک عکس  از آن موقع  که پدرم گرفته .  



چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:, :: 15:15 ::  نويسنده : فاطمه        

این پسر دارو ندار مصطفاست                 بس نمک دارد نمکدان خداست 

آیت الکرسی برایش خوانده اند                ماه را دور سرش گردانده اند 

تا خدا هست و خدایی می کند               مجتبی مشکل گشایی می کند 

میلاد کریم اهل بیت مبارک