درباره وبلاگ

سلام به دوستان عزیزم .به وبلاگ من خوش آمدید.من (فاطمه)خواهر بزرگ دوقلوها هستم .این وبلاگ را با مامانم ساختیم برای اینکه خاطرات من و خواهرام (این دو هدیه آسمانی ) را در آن ثبت کنیم که وقتی که بزرگ شدند بخونند و بدونند که همیشه دوستشون داشتیم ، داریم و خواهیم داشت. مسافرهای بهشتی ، بهترین و زیباترین ها را براتون آرزو می کنم .
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 244
بازدید کل : 73421
تعداد مطالب : 83
تعداد نظرات : 38
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


Red Bobblehead Bunny کد پیغام خوش آمدگویی

ما سه خواهر
.
یک شنبه 3 تير 1392برچسب:, :: 18:55 ::  نويسنده : فاطمه        

امروز سوم تیر ماه مصادف با تولد امام زمانمونه . این روز را به همه دوستدارانش تبریک می گم. به امید ظهورش.

                      

تعطیلات تابستونم  شروع شد. من کلاس نقاشی با مداد رنگی ثبت نام کردم که از هفته دیگه آغاز می شه .چند بار هم با خاله ام به استخر رفتم . راستش اولین بارم بود که به استخر می رفتم . پس فردا عروسی پسر خالمه . فرنیا و فرینا اولین عروسی که شرکت می کنند.

فرینا آلان به راحتی چهار دست و پا حرکت می کنه و با تکیه بر روی یکی از دستاش می تونه تا حدودی بنشینه. چند روز پیش هم تونست روی پاهاش بلند بشه و بایسته البته با چسبیدن از جایی. و البته با کمی کمک.فرنیا فقط می تونه تا حدودی خودش را به صورت سینه خیز به سمت جلو بکشه. 



یک شنبه 10 خرداد 1392برچسب:, :: 18:54 ::  نويسنده : فاطمه        

سلام دوستای خوبم. مامانم آدرس های زیر را برای استفاده من و شما در وبلاگم قرار داده . به خصوص الان که مدرسه ها تعطیل شده و ما وقت آزاد بیشتری داریم .لبخند

 

یادگیری زبان انگلیسی برای کودکان با محیطی جذاب و آهنگ های شاد

http://genkienglish.net/letslearnenglish.htm

 

انگلیسی برای بچه ها؛ محیطی برای یادگیری جذاب 

http://www.anglomaniacy.pl/

 

فلش کارت آموزش زبان انگلیسی 

http://www.teachchildrenesl.com/flashcards.htm

بازی های آموزشی برای کودکان 

http://www.playkidsgames.com/

 

شعر و سرود و داستان برای کودکان و نوجوانان در *ترانه های کودکان *

http://tkoodakan.net/

 

بازی ، سرگرمی و آموزش برای کودکان 

http://www.zoodi.com/koodak.html

 



یک شنبه 8 خرداد 1392برچسب:, :: 18:51 ::  نويسنده : فاطمه        

دو روز دیگر هفت ماهگی دو تا آبجی هام کامل میشه . الان دیگه فرنیا هم می تونه قل بخوره و دور خودش بچرخه . فرینا روی زانوهاش می ره و خودش رو به جلو پرت می کنه و خودش را به همه جای اتاق میرسونه. وقتی  هم فرینا روی زانوهاش به صورت چهاردست و پا قرار میگیره و ما نای نای نینای نای میخونیم خودش رو عقب جلو میکنه .

چند بار هم بچه ها را توی روروئک گذاشتیم که کمی خودشان را را با اون جابه جا کردند.

فرینا انگشت شصت دست راستش را می خوره (بیشتر موقع خواب) و فرنیا هم انگشت اشاره دستش را می خوره البته خیلی کمتر از فرینا.

این هم چند تا عکس از من و آبجیهام در هفت ماهگیشون 

 

 فرنیا از خنده غش کرده

 


شنبه 8 خرداد 1392برچسب:, :: 1:58 ::  نويسنده : فاطمه        

امروز هشتم خرداد سال نودودو آخرین روز مدرسه رفتن من بود(آخرین روز کلاس اول). امروز جشن الفبا داشتیم . همه امروز به خاطر جشن شاد بودند ولی از طرفی هم ناراحت بودیم چون باید از آموزگار خوب خود (خانم خاکسار) خداحافظی می کردیم . 

خانم آموزگارمون به عنوان هدیه به همه دانش آموزان کلاسمون یک کتاب داد و در صفحه اول آن برای هر کس یک متنی نوشته بود .متن نوشته شده در کتاب من این بود:

"بسمه تعالی     تقدیم به فاطمه عزیزم    دخترم یاد و خاطره ات به عنوان باهوش ترین ، منظم ترین و با ادب ترین در ذهن و قلبم همیشه خواهد ماند         دوست و آموزگارت "

راستی من در مسابقه مهارت روان خوانی فارسی شرکت کرده بودم که نفر اول شدم و شنبه ای که گذشت به عنوان جایزه یک کارت هدیه گرفتم.

 


شنبه 28 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 1:57 ::  نويسنده : فاطمه        

بالاخره شیش ماه گذشتو  بچه ها واکسن شیش ماهه گیشون رو زدند. این دفعه نسبت به دو  واکسن  قبلی بیقراری بیشتری داشتند. دلم برا آبجی هام سوخت .ناراحت

آبجی فرینام روز اول ماه ششمش تونست که روی شکم برگرده .تو روزهای اول ماه هفتم دور خودش می چرخیدو هفته دوم به صورت چهار دست و پا تونست قرار بگیره (روی زانوهاش بلند بشه ). حالا دیگه فرینا اصلا به پشت نمی خوابه حتی شبها و همیشه روی شکمشه .

آبجی فرنیام روز اول ماه هفتم بود که تونست برگرده .فرنیا هنوز هم بیشتر روی کمر دراز می کشه ، اگه هم روی شکم برگرده زود خسته میشه و گریه میکنه و دست پا میزنه تا ما اون را برگردونیم .الان دیگه نمی تونیم اونا را نزدیکه هم بزاریم . چون آّجی فرینام برمی گرده و می چرخه و به فرنیا میرسه و دیگه بعدش معلوم نیست چه اتفاقی ممکنه بیوفته؟



جمعه 19 فروردين 1392برچسب:, :: 18:45 ::  نويسنده : فاطمه        

سال تحویل امسال با سال قبل فرق داشت . یکی اینکه موقع سال تحویل بابام سره کاربودو پیش ما نبود.دیگه اینکه دور سفره هفت سین امسال آبجی هام هم بودند. اونا اولین عیدشون رو تجربه کردند. راستی سفره هفت سین امسال رو من چیدم .

                            Msn Emoticon Easter Eggs  Msn Emoticon Easter Eggs 173.gif Smiley    



جمعه 19 فروردين 1392برچسب:, :: 18:43 ::  نويسنده : فاطمه        

بچه ها ناز و دوست داشتنی اند و  وقتی می خوابند نازتر هم میشند.

                               
وقتی آبجی هام می خوابند من هم راحت تر به کارام می رسم (تماشای تلویزیون ، رسیدن به درسام ) من الآن کلاس اولیم . معلمم را هم خیلی دوست دارم . 

  فرنیا

 

   

 



جمعه 17 فروردين 1392برچسب:, :: 18:41 ::  نويسنده : فاطمه        

 اسم دو تا آبجی هام فرنیا و فرینا است.

فرنیا به معنای شکوه و جلال نیا       
 فرینا به معنی مهرورز،دلبر .

فرنیا دو دقیقه از فرینا بزرگتره .

فرنیا و فرینا جان ،من و مامان و بابا دوستتون داریم.



جمعه 17 فروردين 1392برچسب:, :: 18:38 ::  نويسنده : فاطمه        

خواهرام در روز پنج شنبه 11 آبان به دنیا اومدند .من آن روز خانه خاله ام بودم .فردای آن روز مادرم با بچه ها به خانه آمدند.الآن پنج ماه از تولدشون می گذرد .این هم چند تا عکس از خواهرام.

 

 


جمعه 23 شهريور 1391برچسب:, :: 17:59 ::  نويسنده : فاطمه        
 
من ماه آبان را خیلی دوست دارم . به خاطر اینکه اولاً روز تولد من ، در ماه آبان است . دوماً اینکه خواهران دوقلویم در این ماه به دنیا می آیند.من پاییز امسال را خیلی دوست دارم چون امسال کلاس اولی می شم .خدایا کمک کن تا پاییز زودتر برسه .